Heavy Rain and Beyond Two Souls COLLECTION اورجینال
سبد خرید شما خالی است.
Product Description
خرید بازی Heavy Rain and Beyond Two Souls COLLECTION PS4 پلی استیشن 4
مجموعه Beyond Two Souls و Heavy Rain بازیهای اکشن ماجراجویی است که توسط Quantic Dream توسعه یافته و توسط Sony Computer Entertainment منتشر شده اند. آنها که در پلی استیشن 3 بسیار محبوب هستند، اکنون از نظر بصری ارتقا یافته و گرد هم آمده اند تا طرفداران دوباره زندگی کنند و تازه واردان برای اولین بار از آن لذت ببرند. از بازی های پرطرفدار این سبک میتوان Detroit Become Human PS4 و بازی Batman Arkham VR را نام برد.
چقدر برای نجات کسی که دوستش دارید پیش خواهید رفت؟ این سوالی است که Heavy Rain، درام تعاملی Quantic Dream و نیمی از مجموعه جدیدی از ریمسترها می پرسند. یا حداقل، این بزرگترین و فراگیرترین سوال آن است. در فرم بازسازیشدهاش که بهتازگی در دسترس است، چند مورد دیگر را میپرسد - مانند "مرد، آیا این 6 سال پیش خیلی بهتر به نظر نمیرسید؟"
هنگامی که در اواسط زندگی پلی استیشن 3 بر روی مخاطبان عرضه شد، یک جشن بصری و شنیداری بود، تجربه ای غنی و مجلل که نویدبخش شیوه جدیدی برای روایت داستان در بازی های ویدیویی بود. در عصری که تقریباً همه چیز یک تیرانداز اول شخص دیگر بود، واقعاً تازه و بدیع به نظر میرسید.
هیجانانگیزهای سینمایی Quantic Dream که از لحاظ گرافیکی بهبود یافته و به صورت یک بسته منتشر شدهاند، مطمئناً منحصربهفرد هستند و عنصری از انتخاب نتیجهای را به ارمغان میآورند که در دیگر بازیهای ویدیویی داستان محور به استثنای بازی Until Dawn دیده نمیشود.
تریلر بازی Heavy Rain and Beyond Two Souls COLLECTION ps4
در ابتدا به ترتیب در سالهای 2010 و 2013 منتشر شد، اما صنعت بازیهای ویدیویی طی 6 سال از زمان انتشار اولیه آنها با داستانهای فراگیرتر و جذابتر همراه با گیمپلی جذابتر، همانطور که در بازیهایی مانند The Last Of Us و Tomb Raider دیده میشود، جهشی داشته است. متأسفانه برای این دو مجموعه بازی، زمان به این بازیها لطف نکرده است، اما با وجود نقصها، هنوز هم لذتی در هر دو بازی وجود دارد.
جاه طلبی بود و تمام تلاشش را می کرد تا از طریق داستان سرایی خود احساسات واقعی را برانگیزد. چیزی که ما خیلی به آن نرسیدیم با موفقیت مرز بین فیلم و بازی را محو کرد و درها را برای بازیهای بیشتری باز کرد که از اکشن سنگین به نفع ارائه یک روایت صرف نظر کردند. ممکن است واقعاً صحنههای قطع شده با رویدادهای سریع ترکیب شده باشد، اما یکی از بازیهای بسیار مورد علاقه من در سال انتشارش بود.
این داستان به همان اندازه کلیشه ای و پر از حفره است که قبلاً بوده است، اگر زمان بگذارید و زیر سطح آن را خراش دهید. بسیاری از انگیزههای شخصیت هرگز آنقدر روشن نمیشوند، تعدادی سناریو صراحتاً غیرقابل قبول وجود دارد و نوشته میتواند (و اغلب انجام میدهد) به سمت وسوی متمایز منحرف شود. با وجود این، هنوز ارزش بازی کردن را دارد - و این تا حد زیادی به دلیل نزدیک شدن به توسعه شخصیت واقعی (حداقل برای برخی از بازیگران اصلی آن) و روشی است که به تجربیات و انتظارات شما کمک می کند.
همانطور که با روایت های در هم تنیده چهار شخصیت قابل بازی آن (پدری پریشان، بازپرس اف بی آی، یک کفش آدامسی و زنی که به سختی بخوابد) بازی می کنید، گزینه های دیالوگ، حرکات شخصیت و پیشرفت غیرقابل اجتناب آن باعث می شود که از نظر احساسی تأثیرگذار باشد، حتی اگر اینطور باشد.
کمی هامی این در مورد این نیست که در مسیر خود به نتیجه نهایی بروید یا از مهارت های حل پازل خود برای رسیدن به انتها هوشمندانه استفاده کنید، بلکه بیشتر در مورد تعامل است. این در مورد انجام کارهای پیش پا افتاده مانند مسواک زدن دندان ها، خوردن صبحانه یا تعویض پوشک کودک برای ایجاد حس ارتباط و همدلی است، و هنوز هم این کار را به خوبی انجام می دهد.
تریلر بازی Heavy Rain ps4
اما، نیم دهه بعد، کمی کمتر تاثیرگذار است - اگرچه بیشتر آن به این دلیل است که ما، به عنوان بازیکنان مدرن، انتظار بهتری داریم. همانطور که اشاره کردم، نوشتهها اغلب به چیزهای وحشتناکی نزدیک میشوند، مانند داستانهای شلخته یک واژهساز نوپا و نوجوان. روکش را بردارید - موسیقی متن زیبا و تکان دهنده به رهبری پیانو، زوایای بیش از حد هوشمندانه دوربین و برخی تصاویر فوق العاده - و با داستانی مناسب اما معمولی خواهید ماند.
کنترلهای حرکتی عجیب و غریب، گاه تانکمانند و غیرقابل تحمل آن کمتر قابل بخشش هستند – و لحظاتی که بازی نمیخواهد حرکات شما را به درستی انجام دهد، دستوری برای ناامیدی محض است.
با این حال این صداپیشگی است که بسیار دلخراش است. فکر میکنم ممکن است در سال 2010 گذشته باشد، اما بسیاری از دیالوگهای بازی ضعیف ارائه میشوند (مخصوصاً توسط بچههای بازی)، که واقعاً از غوطهور شدن در نظر گرفته شده کم میکند. جایی که تصویربرداری از تمام بدن Heavy Rain در سال 2010 انقلابی بود، بازی هایی مانند The Last of Us و Quantic Dream's Beyond: Two Souls جایگزین آن شدند.
این بلندپروازانه ترین ریمستر نیست. به لطف رزولوشن 1080P، کمی واضح تر است، و فیلتر بافت بهتری وجود دارد – اما شما این انتظار را دارید. در اینجا چیزی وجود ندارد که واقعاً شما را به این فکر کند که بازی PS3 بازی نمی کنید. همانطور که در این مجموعه وجود دارد، با Beyond: Two Souls کنار هم قرار میگیرد، فقط نشان میدهد که فناوری که به بازیهای ما قدرت میدهد تا کجا پیش رفته است.
آن ریمستر فوراً تأثیرگذارتر است. Beyond که یکی از آهنگ های جذاب پلی استیشن 3 است، از بازیگران حرفه ای و شناخته شده استفاده می کند. همراه با پیشرفت فناوری های گرافیکی بین این دو بازی، و تفاوت - در مورد جلای و ظرافت - بین این دو قابل اندازه گیری نیست.
Beyond کوانتیک دریم و دیوید کیج را به ریشه های علمی تخیلی خود بازمی گرداند و داستان یک زن جوان و نبردهای درونی و بیرونی او با موجودات ماوراء الطبیعه را روایت می کند که به او گره خورده است. بازیکنان جودی هولمز را کنترل میکنند، شخصیتی باشکوه توسط الن پیج، و جزئیات زندگی جوان او در موسسات ماوراء الطبیعه دولتی، جاهطلبیهای او و رابطهاش با پدر جانشین و رئیس بخش فعالیتهای ماوراء الطبیعه، ناتان هاوکینز (ویلم دافو، که به صورت دیجیتالی زنده شده است) را کنترل میکنند .
اگرچه این بازی به خوبی Heavy Rain نیست و داستان آن از نظر احساسی کمتر تأثیرگذار است و تأثیر بسیار کمتری روی من گذاشته است. من احساس میکنم که بسیاری از اینها به روایت درهم و برهم بازی مربوط میشود. این چیزی است که من در بررسی اصلی خود از بازی گفتم:
جایی که اساساً با Heavy Rain تفاوت دارد، عاملیت بازیکن و فوریت است. از آنجا که از پایان شروع می شود، به لطف آن روایت درهم، شما از قبل می دانید که جودی خوب است . شما می دانید که همه چیز خوب خواهد شد. چند مورد وجود دارد که کاری که انجام میدهید واقعاً نوعی معنای واقعی دارد و بر تجربه شما تأثیر میگذارد، اما بیشتر اعمال شما فقط لحن و جهت مکالمه را تغییر میدهد.
با این حال، بزرگترین مشکل من با بازی این است که اگرچه به عنوان یک سفر عاطفی صمیمانه شروع می شود، اما تبدیل به غوغای علمی تخیلی می شود. یک بار دیگر حرف خودم را وام بگیرم.
لحظه های فوق العاده احساسی و تکان دهنده ای وجود دارد. بخشهایی که از احساسات واقعی انسانی صحبت میکنند - مخصوصاً در جایی که جودی با موجودی ماوراء طبیعی که همیشه او را همراهی میکند کنار میآید، اما تغییر لحن عجیبی به سمت انتهای بازی وجود دارد که در آن همه چیز به جنون فرو میرود و به یک ترکیب عجیب تبدیل میشود.
ترکیبی از تقریباً تک تک داستانهای ماوراء الطبیعه و علمی تخیلی مستقیم به DVD که میتوانستید به آن فکر کنید، که باعث شد تا تمام مسیر تا آشکار شدن آشکار بازی، با چهرهای دست دراز بکشم. هر سرمایهگذاری عاطفیای که ممکن است روی شخصیتها داشته باشید، از زیر شما حذف میشود و به نوعی مزخرف اکشنمحور تبدیل میشود که کیج همیشه به شدت از آن انتقاد میکند.
هرچند کمی ریمستر زیباتر است. اگرچه هیچ یک از بازیها از پد لمسی پلیاستیشن استفاده نمیکنند، Beyond اکنون از بلندگوی کنترلر زمانی که Aiden را کنترل میکنید، استفاده میکند، اثیری که به Jodie متصل است. یک افزودنی دیگر به این ریمستر وجود دارد که من کاملاً آن را دوست داشتم - حتی اگر از نوع بازیهایی که Telltale میسازد دزدیده شده باشد.
وقتی یک فصل را تمام می کنید، بازی درصد بازیکنان دیگری را که همان مسیر را طی کرده اند به شما می گوید. این یک افزودنی کوچک است که بازی را تغییر نمیدهد، اما باعث میشود کمی در مورد روشهای دیگری که میتوانستید با این موقعیت کنار بیایید متعجب شوید.
همچنین میتوانید به جای سالاد داستانی درهم که در بازی اصلی ارائه شده است، بازی را به صورت زمانی انجام دهید. در حالی که این دیدگاه کاملاً اصلی کیج نیست، پیگیری آن آسانتر است و داستان را به شیوهای منسجمتر بیان میکند.
اگر جفت درامهای تعاملی Quantic Dream را در پلیاستیشن 3 بازی نکردهاید، ارزش بازی کردن در جدیدترین کنسول سونی را دارند - اگر بتوانید از کمبود عاملیت پخشکننده عبور کنید زیرا پیشرفتهای غیرقابل اجتناب آنها شما را به نتیجهگیری میکشاند.
داستان Heavy Rain حول یک قاتل اوریگامی خودخوانده می چرخد که از آب باران برای کشتن قربانیانش استفاده می کند. پس از یک مقدمه کوتاه، کنترل را بین چهار شخصیت اصلی تغییر میدهید: کارآگاه افبیآی، نورمن جیدن، عکاس خبری مدیسون پیج، پدر پریشان و قهرمان اصلی اتان و کارآگاه خصوصی اسکات شلبی. با پیشرفت بازی، راز از طریق چهار داستان به هم پیوسته پیچیده که هر کدام با قاتل ارتباط دارند، آشکار می شود.
سرنخهای آهستهای در طول مسیر کشف میشوند که به شما کمک میکنند تا با مقدار کمی از عناصر ماوراء طبیعی و آیندهنگر که برای اندازهگیری خوب به آنها پرتاب میشوند، قاتل که ممکن است چه کسی باشد را بشناسید. این بازی شما را کاملاً کنترل میکند که چگونه داستان بازی میشود و با بیش از 20 پایان و تعداد زیادی از گزینههای تغییر دهنده بازی برای هر شخصیت در طول مسیر، باران سنگین مطمئناً یک شاهکار روایی چشمگیر در دنیای بازیهای ویدیویی است.
همانطور که ممکن است از چنین بازی داستان محور انتظار داشته باشید، بخش های وسیعی از Heavy Rain شامل صحنه های برش طولانی با گزینه های دیالوگ مختلف در طول مسیر است. برخی از اینها بی اهمیت است - بدنام "Press X to JASON!" یک مثال در اینجا است – همراه با دیالوگ هایی که بیشتر در مورد شخصیت های مختلف آشکار می شود، اما بیشتر این درختان مکالمه به یک مقصد منتهی می شوند.
سایر مکالمات تأثیر قابل توجهی در روند پیشرفت داستان دارند. در نهایت این روایت و داستان منسجم در اینجا است که بازی را جذاب نگه میدارد و به استثنای چند ناهماهنگی ساده داستانی، بسته به اینکه چگونه بازی میکنید و کدام یک را باز میکنید، سرعت خوبی دارد و پایانهای عمدتاً رضایتبخشی دارد.
هنگامی که در صحنههای برشخورده نمینشینید، بیشتر گیمپلی شما را میبیند که هر یک از چهار شخصیت را در خط داستانی مربوطه خود کنترل میکنید، و به طرز ناخوشایندی در محیطهای رندر شده زیبا حرکت میکنید. Heavy Rain با طرحی عجیب و غریب از کنترلهای آزمایش شده دور میشود و این به ضرر بازی است.
با نگهداشتن R2 میبینید که در اطراف حرکت میکنید در حالی که استیک آنالوگ سمت چپ حرکت سر شما را از چپ به راست تغییر میدهد و آیتمهای مختلف محیط را بررسی میکنید. این نه تنها به تجربه بازی سرزده است، بلکه خود کنترلها نیز بهطور خستهکنندهای قدیمی و ناخوشایند هستند، که احتمالاً Heavy Rain را نسبت به زمانی که در ابتدا منتشر شده بود، به بازی بیگانهتری تبدیل میکند.
بیشتر بخشهای پیچیدهتر در بازی ناشی از فشار دادن سه یا چهار دکمه به طور همزمان یا رویدادهای زمانی سریع است. هر یک از چهار شخصیت قابل بازی دارای قوس خوبی هستند، البته با چند تناقض داستانی در اینجا و آنجا، اما داستان بدون توجه به اینکه یک شخصیت می میرد یا کمکی به افزایش تنش در این لحظات حیاتی نمی کند، ادامه می یابد.
در حالی که Heavy Rain با وجود ایراداتش موفق به تولید یک روایت جذاب می شود، Beyond: Two Souls این کار را نمی کند. Beyond: Two Souls با داستانی گیجکننده و یک روایت پیچیده غیرضروری در مقایسه با داستانسرایی تعاملی قبلی خود کم رنگ میشود. Beyond: Two Souls با یک خط داستانی فراطبیعی و ساختار روایی نامنسجم، داستان را فدای گرافیک یکی از بهترین بازیهای PS3 میکند اما از نظر ساختاری ناقص است.
داستان اینجا می بیند که شما جودی و همراه روانی اش را کنترل می کنید که دارای توانایی هایی مانند پولترگیست است. روایت نامتعارف بین دوران کودکی، نوجوانی و بزرگسالی جودی با کمی تفکر در ساختار و سرعت روایت جابهجا میشود و با پیشفرض جذاب، علاقهای را که وجود دارد خراب میکند. برخلاف Heavy Rain، لحن تقریباً متکبرانه ای در ارائه بازی وجود دارد و بسیاری از این موارد ناشی از قربانی کردن یک داستان منسجم برای قدرت ستاره و جلوه های بصری نفس گیر است.
از نظر بصری، Beyond: Two Souls مطمئناً نگاهی است و نگاهی به گرافیک فوق العاده واقع گرایانه است. موشن کپچر همراه با استعداد آوازی باورنکردنی ویلم دافو و الن پیج به ارتقای این یکی کمک می کند، اما Beyond بیهوده تلاش می کند تا از زیرکی یک فیلم ارزشمند اسکار تقلید کند و به طرز بدی شکست می خورد.
بسیاری از ایرادات این یکی به پای خالق دیوید کیج می افتد که فیلمنامه و ساختار پیچیده این بازی باعث بسیاری از مشکلات اینجا می شود. لحظات جالبی وجود دارد و بسیاری از اکشنها به خوبی فیلمبرداری میشوند، اما وقتی کیفیت بصری زیادی را از بین ببرید، خود بازی واقعاً کسلکننده است.
بیشتر گیم پلی بازی Heavy Rain را منعکس می کند. گزینههای گفتگو و آیتمهای موجود در محیط را میتوان با فشار دادن اعلان مربوطه در هنگام نمایش آن بر روی صفحه نمایش داد، که به نوبه خود صحنههای برش بیشتری را باز میکند و طرح را به جلو میبرد.
برخلاف Heavy Rain، تمرکز فقط روی یک شخصیت است - Jodie. Beyond: Two Souls که در سکانس صحیح گفته میشود، موفق میشود داستانی زیبا درباره دختری غیرمعمول در حال فرار از دست مقامات را تعریف کند، اما خط داستانی غیرضروری گیجکننده و پر از تناقضات شخصیتی است.
چیزی که به خصوص در مورد Beyond ناامید کننده است این است که تا زمانی که صحنه های قطعی بازی به پایان برسد، اقدامات شما چقدر کم اهمیت است. خارج از سکانس گفته می شود، صحنه ای با جودی در بزرگسالی توسط صحنه ای دیگر با او در کودکی دنبال می شود.
اگرچه این به خودی خود خوب است، اما با دانستن اینکه جودی به احتمال زیاد زنده میماند، هر گونه خطر و تنش را در هر دو صحنه کاهش میدهد. هنگامی که عنصر خطر را از بین ببرید، بیشتر بازی مانند یک فیلم تعاملی با کمی انحراف از مقصد کلی انجام می شود. تنها در لحظات پایانی بازی است که هر یک از اقدامات شما واقعاً اهمیت دارد و پایان های مختلف از یک انتخاب شعبه ای از حدود شش یا هفت گزینه حاصل می شود.
اکثر انتخابهای دیالوگ بیاهمیت هستند و بر یک سوم آخر بازی تکیه میکنند تا انتخاب شخصیتها را تقویت کنند.مایه شرمساری است زیرا Beyond: Two Souls یک بازی با پتانسیل عظمت است. با کمی اصلاح و کمی تغییرات در گیم پلی، داستان به راحتی می تواند در کل جذاب و هیجان انگیز باشد.
چند چرخش طرح به خوبی اجرا شده است و کنترل ها نسبت به باران سنگین کمی بهبود یافته اند. از نظر گرافیکی، بازی نیز شگفتانگیز به نظر میرسد و همه چیز از افکتهای نورپردازی گرفته تا ترسیم فاصله بهطور باورنکردنی به خوبی درک شده و واقعگرایانه است.
به غیر از Until Dawn، واقعاً چیزی شبیه به دو بازی تعاملی و داستان محور Quantic Dream وجود ندارد. با این حال، Heavy Rain در اینجا برجسته است و اگر بتوانید از کنترل های ناخوشایند و چند تناقض داستانی نگاه کنید، روایتی عمیق و باورنکردنی برای تجربه وجود دارد. با بیش از 20 پایان و چهار شخصیت مختلف برای کنترل، Heavy Rain یکی از آن بازیهایی است که برای تجربه تمام پایانهای مختلف، ارزش تکرار چندین بار را دارد.
آهنگ بعدی دیوید کیج، Beyond: Two Souls، تمام عناصر فوقالعاده را از Heavy Rain میگیرد و قبل از ساختن داستانی پیچیده و غیرضروری درباره یک دختر جوان و همراه روانش، آنها را خالی میکند. از نظر سینمایی، سکانسهای برشخورده و صحنههای فردی پیشرفتی عظیم نسبت به Heavy Rain دارند، که با صدای تاثیرگذار ویلم دافو و الن پیج که واقعاً شخصیتهای مربوطه خود را زنده میکنند، تقویت شدهاند. عدم انتخاب تا چند سکانس پایانی مایه شرمساری است که باعث ناامید کننده بودن پیگیری می شود.
هنگامی که به هر دو بازی به صورت جداگانه نگاه می کنید، Heavy Rain به مراتب گزینه مناسب تری است و مطمئناً گزینه ای است که احتمالاً در سال های آینده با علاقه بیشتری به یادگار خواهد ماند. مطمئناً تایم با هیچیک از بازیها مهربان نبوده است، اما در نهایت بازی Beyond: Two Souls است که در اینجا مانند انگشت شست دردناک خودنمایی میکند و به عنوان مثالی بارز از اینکه چرا کیفیت گرافیکی همیشه بعد از داستانگویی و گیمپلی در رتبه دوم قرار میگیرد، عمل میکند.
Heavy Rain and Beyond Two Souls COLLECTION به دلایل بسیار متفاوتی در خاطر خواهند ماند و در کنار هم قرار می گیرند تا چگونه یک بازی تعاملی انتخاب محور را تولید نکنیم. با این حال، برای هر کسی که علاقه مند به روشی متفاوت برای روایت داستان است، این مجموعه 2 بازی با وجود ایرادات متعدد در اینجا ارزش بررسی را دارد.
When you order from onixcartshops.com, you will receive a confirmation email. Once your order is shipped, you will be emailed the tracking information for your order's shipment. You can choose your preferred shipping method on the Order Information page during the checkout process.
The total time it takes to receive your order is shown below:
The total delivery time is calculated from the time your order is placed until the time it is delivered to you. Total delivery time is broken down into processing time and shipping time.
Processing time: The time it takes to prepare your item(s) to ship from our warehouse. This includes preparing your items, performing quality checks, and packing for shipment.
Shipping time: The time for your item(s) to tarvel from our warehouse to your destination.
Shipping from your local warehouse is significantly faster. Some charges may apply.
In addition, the transit time depends on where you're located and where your package comes from. If you want to know more information, please contact the customer service. We will settle your problem as soon as possible. Enjoy shopping!
